درس کالوکیشن روز 13

state-of-the-art / cutting-edge adjective using the most modern and recently developed methods, materials, or knowledge.
طبق آخرین روش ها
Distance learning, a state-of-the-art educational model, has received wide currency among qualification seekers.
آموزش راه دور، به عنوان یک مدل آموزش مدرن، رواج زیادی بین جستجوگران مدارک تحصیلی پیدا کرده است.
State-of-the-art technology
تکنولوژی مدرن و طبق آخرین متدها
cutting-edge scientific discoveries
کشفهای جدید علمی
نکته 1: receive wide currency یعنی رواج زیادی یافتن
نکته 2: از عبارت Qualification Seeker می توانید برای اشاره به کسانی که دنبال ادامه تحصیل در مدراج بالاتر هستند استفاده کنید.
Contemporary: Modern
معاصر
Technology also enables any person in a contemporary society to exhibit a high degree of creative power.
تکنولوژی همچنین هرکسی را در یک جامعه معاصر قادر می سازد تا سطح بالایی از قدرت خلاقیت خود را به نمایش بگذارد.
An exhibition of contemporary Japanese prints
نمایشگاهی از چاپ های معاصر ژاپن
Obsolete: no longer useful, because something newer and better has been invented
از مد افتاده
One of the main reasons why radio would not become obsolete in the near future is that driving is common across the world and the radio is a regular device installed in a car.
یکی از دلایل اصلی که رادیو در آینده نزدیک از مد نمی افتد این است که رانندگی در دنیا بسیار متداول است و رادیو یک وسیله معمول است که در یک ماشین نصب می شود.
Will computers render books obsolete?
آیا کامپیوترها، کتاب ها را از مد خواهند انداخت.
نکته 1: به جای Obsolete می توانید از out-of-date هم استفاده کنید.
نکته 2: وقتی می گوییم something1 render something2 obsolete یعنی "چیز1 باعث از مد افتادن چیز2 میشود".
نکته 3: برای از مد افتادن باید از become obsolete استفاده کنید.
نکته 4: Obsolete را فقط برای اشیاء و تکنولوژی ها بکار ببرید.
نکته 5: برای وسایل تکنولوژیکی از device استفاده کنید. Tool یعنی ابزارهای ساده.
Revamp: to renovate, revise, or restructure
بازسازی کردن و بهبود بخشیدن
Many older companies are revamping their image.
بسیاری از کمپانی های قدیمی در حال بازسازی ظاهر خود هستند.
More money is needed to revamp the environment.
به پول بیشتری برای بازسازی محیط زیست نیاز است.
Replace something with something: to remove someone from their job or something from its place, and put a new person or thing there
چیزی را جایگزین چیز دیگر کردن
By replacing old engines with cleaner ones, people can mitigate the environmental impact caused by flying.
با جایگزین کردن موتورهای قدیمی با موتورهای پاک تر، مردم می توانند میزان تاثیر زیست محیطی ایجاد شده توسط پروازها را کاهش دهند.
They replaced the permanent staff with part-timers.
آنها کارمندان ثابت را با کارمندان پاره وقت جایگزین کردند.
دانلود فایل صوتی توضیح درس روز دوازدهم کالوکیشن
دانلود PDF درس کالوکیشن شماره 12